خانه طنز

این جا یک فضا برای شادی و خنده است.

خانه طنز - این جا یک فضا برای شادی و خنده است.

حس مشترک پسرک و پیرمرد

پسرک گفت : "گاهی اوقات قاشق از دستم می افتد"
پیرمرد گفت: "من هم همینطور "
پسرک آرام نجوا کرد: "من شلوارم را خیس می کنم"
پیرمرد خندید و گفت : "من هم همینطور"
پسرک گفت : "من خیلی گریه می کنم"
پیرمرد سری تکان داد و گفت: "من هم همین طور"
اما بدتر از همه این است که ... پسرک ادامه داد : "آدم بزرگ ها به من توجه نمی کنند"
بعد پسرک گرمای دست چروکیده ای را حس کرد: "می فهمم چه حسی داری... می فهمم...!"

منبعwww.pandamoz.com


پسرک گفت : "گاهی اوقات قاشق از دستم می افتد"
پیرمرد گفت: "من هم همینطور "
پسرک آرام نجوا کرد: "من شلوارم را خیس می کنم"
پیرمرد خندید و گفت : "من هم همینطور"
پسرک گفت : "من خیلی گریه می کنم"
پیرمرد سری تکان داد و گفت: "من هم همین طور"
اما بدتر از همه این است که ... پسرک ادامه داد : "آدم بزرگ ها به من توجه نمی کنند"
بعد پسرک گرمای دست چروکیده ای را حس کرد: "می فهمم چه حسی داری... می فهمم...!"

منبعwww.pandamoz.com


موضوعات مرتبط: حکایت
تاریخ : ۱۶ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۴۰ | نویسنده : سید علی قریشی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.